باید اسم اینجا را میگذاشتم «وقتی همه خواباند». از بس که فقط شبها وقتی همه خوابند وقت میکنم در دکان را باز کنم. اما قبل از من یک مادر با درایت این اسم را قبضه کرده.
درباره خودم و کودکم مینویسم. بعضی تجربههایم به درد مادران دیگر میخورد و مخاطب بقیه نوشتههای شخصی دوستانم هستند. در انگلستان زندگی میکنم و طبعا بعضی نکات بهداشتی و پزشکی اینجا به کار همه نمیآید.
۱۳۹۲ شهریور ۹, شنبه
۱۳۹۲ شهریور ۸, جمعه
قورباغه
برای ثبت شخصی: امروز برای اولینبار شنا کرد. با تعجب و لذت توام. بچهها تا شش ماهگی بهطور مادرزادی میتوانند نفسشان را زیر آب نگه دارند. مربیها با طفلیها حرکات محیرالعقولی میکنند که من حتی دل دیدنش را هم ندارم. صبر میکنم تا ۱۲هفتگی که در یکی از این کلاسهای "والدین و بچه" اسمش را بنویسم.
برای بچههای بالای دو ماه دمای آب برای شنا باید بالای ۳۲ درجه باشد و ترجیحا با مایو گرمکننده.
برای بچههای بالای دو ماه دمای آب برای شنا باید بالای ۳۲ درجه باشد و ترجیحا با مایو گرمکننده.
۱۳۹۲ مرداد ۳۱, پنجشنبه
چته آخه بچه؟
بچهها قبل از این که به حرف بیایند به ۱۲ دلیل گریه میکنند:
۱-گشنگی
۲-پوشک خیس
۳- نیاز به خواب
۴- نیاز به بغل
۵- نیاز به آروغ
۶-درآوردن دندان
۷-دلدرد بعد از شیرخوردن
۸- گرم بودن یا سرد بودن هوا
۹-کلافگی از بغل به بغل شدن یا شلوغی
۱۰- سر رفتن حوصله و نیاز به گردش
۱۱-مریضی مثل گوشدرد و سرماخوردگی
۱۲-مویی که لای انگشت گیر کرده یا مارک لباس یا هرچیز آزار دهنده پوست
و مادرها به یک دلیل:
دلتنگی برای روزهای رفته
۱-گشنگی
۲-پوشک خیس
۳- نیاز به خواب
۴- نیاز به بغل
۵- نیاز به آروغ
۶-درآوردن دندان
۷-دلدرد بعد از شیرخوردن
۸- گرم بودن یا سرد بودن هوا
۹-کلافگی از بغل به بغل شدن یا شلوغی
۱۰- سر رفتن حوصله و نیاز به گردش
۱۱-مریضی مثل گوشدرد و سرماخوردگی
۱۲-مویی که لای انگشت گیر کرده یا مارک لباس یا هرچیز آزار دهنده پوست
و مادرها به یک دلیل:
دلتنگی برای روزهای رفته
۱۳۹۲ مرداد ۲۶, شنبه
کتاب؟
دستم بگرفت و بچهداری آموخت:
کتاب روز به روز با حاملگی (انگلیسی)
کتاب روز به روز با بچه (انگلیسی)
و همه مادران سالماند اگر... (فارسی)
این کتاب آخر از یک مجموعه ترجمه شده است. کتابهای دیگرش به اسم همه بچهها تیزهوشاند اگر، همه بچهها سالماند و ... هم واقعا مفید است اما نه به اندازه این یکی.
کتاب روز به روز با حاملگی (انگلیسی)
کتاب روز به روز با بچه (انگلیسی)
و همه مادران سالماند اگر... (فارسی)
این کتاب آخر از یک مجموعه ترجمه شده است. کتابهای دیگرش به اسم همه بچهها تیزهوشاند اگر، همه بچهها سالماند و ... هم واقعا مفید است اما نه به اندازه این یکی.
شیر، آروغ، جیش، جیغ، شیر، آروغ ...
این چرخه تمامی ندارد. روزها که نمیخوابد کلافه میشوم. وقتی گریه میکند و دلیلش را نمیدانم، از استیصال به در و دیوار میخورم.
و بعد که مثل کوآلا به سینهام میچسبد و میخوابد، زندگی رنگی میشود.
و بعد که مثل کوآلا به سینهام میچسبد و میخوابد، زندگی رنگی میشود.
۱۳۹۲ مرداد ۲۳, چهارشنبه
مادرِ مادر
وقتی ماماها برای ویزیت میآیند، با شنیدن اینکه مادر زائو پیش اوست، خیالشان جمعتر میشود. درمان افسردگی در هفتههای اول، مادر است یا یک دوست نزدیکتر که از آدم مراقبت کند.
دو ماه ماند و دیروز رفت. تقریبا فلج شدم. بزرگکردن بچه در غربت، بدون خانواده، از مشاغل سخت و زیانآور است.
دو ماه ماند و دیروز رفت. تقریبا فلج شدم. بزرگکردن بچه در غربت، بدون خانواده، از مشاغل سخت و زیانآور است.
۱۳۹۲ مرداد ۲۱, دوشنبه
گلبهارم
گاهی گلبهار صدایش میکنم. دوست داشتم اسم دخترم گلبهار باشد. اما اینجا تلفظ این اسم سخت است.
حدود ۱۰ سال پیش در روزنامه تیتر زده بودند «گلبهار به بهار نرسید». گزارش ژیلا بنییعقوب بود از یک دختر عشایر. دختری که بعدها خانوادهاش او را آتش زدند و بچهاش را هم کشتند. قلبم درد میگیرد وقتی دوباره گزارش را میخوانم.
...
برای اینکه شرایطم در ایران بهتر شود، از وقتی یادم میآید مشغول جنگیدن بودم. جنگ اول با پدر و مادر سر فوتبال با پسرها در کوچه بود. و بعد دهنکجی به همسایههایی که دوچرخهسواری دیروقت دختر را در کوچه بد میدانستند. جنگ با مدرسه پیروزی نداشت چون نظام آموزشی نفهمتر از آن بود که بشود تغییرش داد. و بعد جامعه بزرگتر و دانشگاه....
به این فکر میکنم که دخترم در جامعه جدیدی که برابریهای ابتدایی و اصولی زن و مرد را پذیرفته، برای چه چیزهایی باید بجنگد؟
حدود ۱۰ سال پیش در روزنامه تیتر زده بودند «گلبهار به بهار نرسید». گزارش ژیلا بنییعقوب بود از یک دختر عشایر. دختری که بعدها خانوادهاش او را آتش زدند و بچهاش را هم کشتند. قلبم درد میگیرد وقتی دوباره گزارش را میخوانم.
...
برای اینکه شرایطم در ایران بهتر شود، از وقتی یادم میآید مشغول جنگیدن بودم. جنگ اول با پدر و مادر سر فوتبال با پسرها در کوچه بود. و بعد دهنکجی به همسایههایی که دوچرخهسواری دیروقت دختر را در کوچه بد میدانستند. جنگ با مدرسه پیروزی نداشت چون نظام آموزشی نفهمتر از آن بود که بشود تغییرش داد. و بعد جامعه بزرگتر و دانشگاه....
به این فکر میکنم که دخترم در جامعه جدیدی که برابریهای ابتدایی و اصولی زن و مرد را پذیرفته، برای چه چیزهایی باید بجنگد؟
ناز طبیبان
برای این چند قطره تمام شب زیر دُم او کشیک میدادم. جیش اطفال خبر نمیکند. صبح دوان دوان لوله جواهرات را به دکتر رساندم. جوجهام تب کرده. یا عفونت دارد یا سرما خورده. و من یک بیجنبه هراسان و آشفته با هزار فکر و خیال در سر.
پزشکی: عفونت در بچه زیر دوماه چیزی نیست که دکتر بهسادگی از آن بگذرد. تست ادرار برای تشخیص عفونت احتمالی مجاری ادرار است که در دخترها پدیدهای رایج است.
دمای نرمال بدن بچه ۳۶-۳۷ درجه است و جوجه دو روز است که بالای ۳۷.۵ مانده.
اگر بچه تبدار (تا ۳۸.۵ درجه) شیر بخورد، غش نکرده باشد، لبانش خشک نباشد و به اندازه کافی جیش کند، یعنی همهچیز تحت کنترل است.
برای بچههای زیر دو ماه تقریبا هیچ مسکن رایجی در فروشگاهها وجود ندارد. دکتر با کمی اغماض پاراسیتامول با دوز پایینتر تجویز کرد. این دارو برای بچههای بالای دو ماه است.
پزشکی: عفونت در بچه زیر دوماه چیزی نیست که دکتر بهسادگی از آن بگذرد. تست ادرار برای تشخیص عفونت احتمالی مجاری ادرار است که در دخترها پدیدهای رایج است.
دمای نرمال بدن بچه ۳۶-۳۷ درجه است و جوجه دو روز است که بالای ۳۷.۵ مانده.
اگر بچه تبدار (تا ۳۸.۵ درجه) شیر بخورد، غش نکرده باشد، لبانش خشک نباشد و به اندازه کافی جیش کند، یعنی همهچیز تحت کنترل است.
برای بچههای زیر دو ماه تقریبا هیچ مسکن رایجی در فروشگاهها وجود ندارد. دکتر با کمی اغماض پاراسیتامول با دوز پایینتر تجویز کرد. این دارو برای بچههای بالای دو ماه است.
۱۳۹۲ مرداد ۱۰, پنجشنبه
افسردگی شیردهی
هر بار که شروع به شیرخوردن میکند، حجم سیاه و بزرگی از غصه و افسردگی حمله میکند. محیط اطراف و آدمهای آن برایم بیمعنا و بیعشق میشود.
اول فکر کردم به خاطر درد نوک سینههاست. بعد حدس زدم افسردگی زایمان است که از هر پنج زن، خفت چهار نفر را با درجههای بسیار خفیف تا شدید میگیرد.
اما فهمیدم دچار "دی-مر" هستم. حالتی غمگین و افسرده و موقتی که موقع شیردهی برای ۳۰ ثانیه تا دو دقیقه طول میکشد. نوع خفیف تا شدید دارد. در "دی-مر" به طور ناگهانی آنزیم دوپامین پایین میآید. درمانی ندارد. بعضی از مادران به خاطر "دی-مر" ترجیح میدهند که شیردهی را قطع کنند. دستکم آگاهی از این حالت کمک کرد با آن کنار بیایم. قصد خودکشی ندارم. فعلا.
اول فکر کردم به خاطر درد نوک سینههاست. بعد حدس زدم افسردگی زایمان است که از هر پنج زن، خفت چهار نفر را با درجههای بسیار خفیف تا شدید میگیرد.
اما فهمیدم دچار "دی-مر" هستم. حالتی غمگین و افسرده و موقتی که موقع شیردهی برای ۳۰ ثانیه تا دو دقیقه طول میکشد. نوع خفیف تا شدید دارد. در "دی-مر" به طور ناگهانی آنزیم دوپامین پایین میآید. درمانی ندارد. بعضی از مادران به خاطر "دی-مر" ترجیح میدهند که شیردهی را قطع کنند. دستکم آگاهی از این حالت کمک کرد با آن کنار بیایم. قصد خودکشی ندارم. فعلا.
اشتراک در:
پستها (Atom)