۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه

فاز انکار

نمی‌شود قبول کرد او از دل من بیرون آمده است. نمی‌پذیرم که کودک من است. اما وانمود می‌کنم همه‌چیز عادی است. جلوی این همه چشم نمی‌توانم طور دیگری رفتار کنم. وظیفه من مراقبت از اوست. ساعت‌ها به او خیره می‌شوم و سعی می‌کنم هضم‌اش کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر