۲۳ بطری شیر بود. برای ۲۳ روز اولی که سر کار برمیگردم. حدود ۳ کیلو و پانصد گرم. برای دوشیدن و پر کردن هرکیسه دستکم یک ساعت وقت گذاشته بودم. از همه بدتر این که بیدار مینشستم تا فاصله آخرین شیر بچه و دوشیدن به چهار ساعت برسد تا سینههایم دوباره پر شود. یک سفر چند روزه، فیوز پریده برق، فریزر خاموش و چکهچکههای شیر و ... برق سه فاز که از کلهام پرید.
مثل این فیلمها که آدمها یهو غیرتی میشوند و خانه سوخته را از نو میسازند، خودم را بستهام به سوپ جو، پوره جو، کاهو، آووکادو، عرق رازیانه و بادام.
مثل این فیلمها که آدمها یهو غیرتی میشوند و خانه سوخته را از نو میسازند، خودم را بستهام به سوپ جو، پوره جو، کاهو، آووکادو، عرق رازیانه و بادام.
آخ. بمیرم.
پاسخحذفآخ. بمیرم.
پاسخحذف