۱۳۹۲ آبان ۳۰, پنجشنبه

گاو ۹من شیرده

۲۳ بطری شیر بود. برای ۲۳ روز اولی که سر کار برمی‌گردم. حدود ۳ کیلو و پانصد گرم. برای دوشیدن و پر کردن هرکیسه دست‌کم یک ساعت وقت گذاشته بودم. از همه بدتر این که بیدار می‌نشستم تا فاصله آخرین شیر بچه و دوشیدن به چهار ساعت برسد تا سینه‌هایم دوباره پر شود. یک سفر چند روزه، فیوز پریده برق، فریزر خاموش و چکه‌چکه‌های شیر و ... برق سه فاز که از کله‌ام پرید.

مثل این فیلم‌ها که آد‌م‌ها یهو غیرتی می‌شوند و خانه سوخته را از نو می‌سازند،‌ خودم را بسته‌ام به سوپ جو، پوره جو، کاهو، آووکادو، عرق رازیانه و بادام.



۱۳۹۲ آبان ۱۸, شنبه

اراده انتخاب پیدا کرده. از حدود سه و نیم ماهگی شروع شد. با نک و نیش کردن به چیزهایی که دوست نداره. اولش بیشتر موقع شیرخوردن بودن. زور می‌زد که نشون بده شیر نمی‌خواد. یا می‌خواست برخلاف خواسته من، تلویزیون ببینه. کله‌اش رو به زور کج می‌کرد. بعد خواسته‌هاش پیشرفته‌تر شد. مثلا اگه کتابی رو دوست داشت و از جلوش جمع می‌کردیم شروع می‌کرد به صدای زورزدن درآوردن. اولش فکر کردم اتفاقی است. آخه بچه چهارماهه رو چه به اراده؟ تکرار این ماجرا چشم‌هام رو چهارتا کرد. فکر می‌کردم دست‌کم تا دو سه سالگی که به حرف بیان٬ فصل‌الخطاب و خدای او من هستم. ماد‌ر تام‌الاختیار بودنم عمر کوتاهی داشت.

الان پنج ماهه است و برای خودش شخصیت داره. هنوز به اونجا نرسیده اما وقتی خواسته ناجوری داشته باشه کلاهمون تو هم می‌ره. هزار توصیه وجود داره که آیا باید به بچه گفت «نه»، «نه‌» ها رو محدود کرد، جلوش ایستاد، باهاش کنار اومد، حواسش رو پرت کرد یا چی. عجب چاله‌ای برای خودم درست کردم.

۱۳۹۲ آبان ۱۶, پنجشنبه

Hey Sexy Lady

عکس از فلیکر
خواستم بگم ترکیب 'یک پدر جوان+نوزاد' تنها ترکیب جذاب در مکان‌های عمومی نیست. اگه بهتون روحیه می‌ده ترکیب 'مادر+نوزاد' هم برای خیلی‌ها قابل توجه است. همان ماه اول در گذر با کالسکه از کافه‌ها فهمیدم، اما صبر کردم که فرضیه‌ام ثابت شه.