درباره خودم و کودکم مینویسم. بعضی تجربههایم به درد مادران دیگر میخورد و مخاطب بقیه نوشتههای شخصی دوستانم هستند. در انگلستان زندگی میکنم و طبعا بعضی نکات بهداشتی و پزشکی اینجا به کار همه نمیآید.
۱۳۹۲ تیر ۲, یکشنبه
فاز انکار
نمیشود قبول کرد او از دل من بیرون آمده است. نمیپذیرم که کودک من است. اما وانمود میکنم همهچیز عادی است. جلوی این همه چشم نمیتوانم طور دیگری رفتار کنم. وظیفه من مراقبت از اوست. ساعتها به او خیره میشوم و سعی میکنم هضماش کنم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر