هر بار که شروع به شیرخوردن میکند، حجم سیاه و بزرگی از غصه و افسردگی حمله میکند. محیط اطراف و آدمهای آن برایم بیمعنا و بیعشق میشود.
اول فکر کردم به خاطر درد نوک سینههاست. بعد حدس زدم افسردگی زایمان است که از هر پنج زن، خفت چهار نفر را با درجههای بسیار خفیف تا شدید میگیرد.
اما فهمیدم دچار "دی-مر" هستم. حالتی غمگین و افسرده و موقتی که موقع شیردهی برای ۳۰ ثانیه تا دو دقیقه طول میکشد. نوع خفیف تا شدید دارد. در "دی-مر" به طور ناگهانی آنزیم دوپامین پایین میآید. درمانی ندارد. بعضی از مادران به خاطر "دی-مر" ترجیح میدهند که شیردهی را قطع کنند. دستکم آگاهی از این حالت کمک کرد با آن کنار بیایم. قصد خودکشی ندارم. فعلا.
اول فکر کردم به خاطر درد نوک سینههاست. بعد حدس زدم افسردگی زایمان است که از هر پنج زن، خفت چهار نفر را با درجههای بسیار خفیف تا شدید میگیرد.
اما فهمیدم دچار "دی-مر" هستم. حالتی غمگین و افسرده و موقتی که موقع شیردهی برای ۳۰ ثانیه تا دو دقیقه طول میکشد. نوع خفیف تا شدید دارد. در "دی-مر" به طور ناگهانی آنزیم دوپامین پایین میآید. درمانی ندارد. بعضی از مادران به خاطر "دی-مر" ترجیح میدهند که شیردهی را قطع کنند. دستکم آگاهی از این حالت کمک کرد با آن کنار بیایم. قصد خودکشی ندارم. فعلا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر